کلمه تحسین خوشا. مرحبا. به به. بارک اﷲ. (ناظم الاطباء). وه وه. زه زه. بخ بخ. احسنت. آفرین. تبارک اﷲ. (یادداشت مؤلف) : زهری که او چشاند چه جای اخ که بخ بخ تیغی که او گذارد چه جای اه که خه خه. سنائی. خه خه ای شاهی که از بس بخشش و بخشایشت خرس در داهی و گرگ اندر شبانی آمده است. سنائی. بخ بخ ای بخت و خه خه ای دلدار هم وفادار و هم جفا بردار. خاقانی. خه خه آن ماه نو ذی الحجه کز وادی العروس چون خم تاج عروسان از شبستان دیده اند. خاقانی
کلمه تحسین خوشا. مرحبا. به به. بارک اﷲ. (ناظم الاطباء). وه وه. زه زه. بخ بخ. احسنت. آفرین. تبارک اﷲ. (یادداشت مؤلف) : زهری که او چشاند چه جای اخ که بخ بخ تیغی که او گذارد چه جای اه که خه خه. سنائی. خه خه ای شاهی که از بس بخشش و بخشایشت خرس در داهی و گرگ اندر شبانی آمده است. سنائی. بخ بخ ای بخت و خه خه ای دلدار هم وفادار و هم جفا بردار. خاقانی. خه خه آن ماه نو ذی الحجه کز وادی العروس چون خم تاج عروسان از شبستان دیده اند. خاقانی
عجب عجب. سخت عجیب. چه شگفت: قصد لب تو کردم زلف تو گفت هی هی از هجر غافلی تو کت از جهان برآرد. خاقانی. گفت هی هی گفت تن زن ای دژم تا در این ویرانه خود فارغ کنم. مولوی. چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو منه ز دست پیاله چه میکنی هی هی. حافظ. ، علامت تحقیر و استخفاف. (یادداشت مؤلف) : هی هی جبلی قم قم
عجب عجب. سخت عجیب. چه شگفت: قصد لب تو کردم زلف تو گفت هی هی از هجر غافلی تو کت از جهان برآرد. خاقانی. گفت هی هی گفت تن زن ای دژم تا در این ویرانه خود فارغ کنم. مولوی. چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو منه ز دست پیاله چه میکنی هی هی. حافظ. ، علامت تحقیر و استخفاف. (یادداشت مؤلف) : هی هی جبلی قم قم